تارنمای شخصی بهزاد هوشنگی

کارشناس حقوق - طراح و گرافیست - شعر و ادبیات فارسی

تارنمای شخصی بهزاد هوشنگی

کارشناس حقوق - طراح و گرافیست - شعر و ادبیات فارسی

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

گرچه گاهی حال من مانند گیسوهای توست
چشمه ی آرامشم پایین ابروهای توست

خنده کن تا جای خون درمن عسل جاری کنی
بهترین محصول ها مخصوص کندوهای توست

فتنه ها افتاده بین روسری های سرت
خون به پا کردی، ببین! دعوا سرموهای توست

کار دنیا را بنازم که پر از وارونگی ست
یک پلنگ مدعی در دام آهوهای توست

فتح خواهم کرد روزی سرزمینت را اگر
لشکری آماده پشت برج و باروهای توست

شهر را دارد به هم میریزد امشب، جمع کن
سینه چاکی را که مست از زخم چاقوهای توست

کوک کن، بردار سازت را، برقصان و برقص
زندگی آهنگ زیبای النگوهای توست

خوش بحال من که میمیرم برایت اینهمه
مرگ امکانی به سمت نوشداروهای توست

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۳۵
KHAZANEH



من و غزل؛ تو و چشمت؛ مصاف خوبی نیست
برای چشم تو پلکت غلاف خوبی نیست

من و خیال و دل و شعر در برابر با
سپاه سرخ لبت ائتلاف خوبی نیست 

حقیقتی و در اسطوره ها نمی‌گنجی
تشبه تو به افسانه لاف خوبی نیست

تو استعاره و تشبیه آیه های خودی 
غزل برای تو افسانه باف خوبی نیست

تو مو به مو غزلی! شعر مو به مو در تو 
تنیده واژه ولی موشکاف خوبی نیست

هزار توی هنر! از تو شعر می‌بافم 
اگر چه رشته شعرم کلاف خوبی نیست

تنیده در تو چنانم که از تو فاصله ام! 
به قدر پیرهنی اختلاف خوبی نیست

تورا غزل به غزل از تنم تراشیدم
که سجده جز تو به کس اعتکاف خوبی نیست!

من تو گرچه مضاف الیه خوبی داشت 
برای مثل تویی من مضاف خوبی نیست

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۳۰
KHAZANEH


ندارم طاقت آوار غم، آهسته تر گاهی
دلم را خسته کردی، خسته نه، بشکسته تر گاهی

رهایم کرده ای در صحن گوهر شاد چشمانت
کبوترهای چاهی را کنی پربسته تر گاهی 

در و دیوار، انگشت اشارت میکشد بر من
ملامت میکشم، از این و آن، شایسته تر گاهی

من از خاک کویرم، با نجابت، مست و شورانگیز
به چشم دیگران خوارم مکن، سربسته تر گاهی

محرم پوش کردی، روی شانه شال مشکی را
دلم پاییزی و چشمان خیسم خسته تر گاهی

کنار معبد آغوش تو چون کاهنی تنها
به خاک افتاده ام، در خود،  کمی وارسته تر گاهی

چنانت دوست میدارم، که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی من به تو وابسته تر گاهی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۲۳
KHAZANEH

میبرم این روزها نام تو را آرام تر
تا بمانم در شمار عاشقان گمنام تر

نیستی فرصت برای درددل کردن کم است
درد دل باشد برای دردهایی عام تر

درد اول دوری از آیینه و آیینگی ست
درد دوم درد دلهایی ازین هم خام تر

کاش گاهی هم به ما سر میزدی هرچند نیست
در میان خستگان از قلب ما ناکام تر

خشک شد لبهای ما با چند ندبه میرسی؟
جان مولا ، ساقی از دست تو شد این جام تر؟!

زیر لب ذکر تو را هر روز و هرشب گفته ام
گفتــه ای :‌ آرام تر ، آرام تر ، آرام تر!

کاسه شعر مرا از دست عشق انداختی
تکه ای را تر کن از سرچشمه الــهام، تر!

میرسی و انتخابی سخت خواهی کرد ، آه
بی گمان از عاشقانی بهتر و خوش نام تر

سهم ما ... شوق حضور و آبروی انتـظار
سهم عاشق های از گمنام هم گمنام تر!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۷ ، ۱۶:۴۵
KHAZANEH