گاهی . . .
شنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۲۳ ب.ظ
ندارم طاقت آوار غم، آهسته تر گاهی
دلم را خسته کردی، خسته نه، بشکسته تر گاهی
ندارم طاقت آوار غم، آهسته تر گاهی
رهایم کرده ای در صحن گوهر شاد چشمانت
کبوترهای چاهی را کنی پربسته تر گاهی
در و دیوار، انگشت اشارت میکشد بر من
ملامت میکشم، از این و آن، شایسته تر گاهی
من از خاک کویرم، با نجابت، مست و شورانگیز
به چشم دیگران خوارم مکن، سربسته تر گاهی
محرم پوش کردی، روی شانه شال مشکی را
دلم پاییزی و چشمان خیسم خسته تر گاهی
کنار معبد آغوش تو چون کاهنی تنها
به خاک افتاده ام، در خود، کمی وارسته تر گاهی
چنانت دوست میدارم، که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی من به تو وابسته تر گاهی
۹۷/۰۱/۱۱